روزنوشت هایم

رویاهاتو به دست بیار :)

روزنوشت هایم

رویاهاتو به دست بیار :)

درباره بلاگ

سلام
خوش اومدی
----------------------
عشق، بچه بازی چند هورمون بی تربیت است! خودت را پیر این بچه بازی ها نکن!
----------------------
اقای هشت سلندر خورجینی سوپر شارژ!
یه کوچولو تواناییهاتو به رخ بکش...
حواست باشه، اومدی دانشگاه اراک، که المپیادی بشی! که معدل الف باشی! که یه ادم علمی خفن بشی! البته همین الانشم هستی، اما برگه ای تو دستت نیست :)
پس لطفا لطفا لطفا لطفا اشتباهات گذشتتو تکرار نکن!
از این چهار سال، باید یه پروژه در بیاد، با یه مقاله خفن!
از این چهار سال باید ارشد شریف در بیاد!
باید!
----------------------
1:من اراده لازم برای انجام کارهایم را دارم!
2:من با اراده و با پشتکار هستم
3: من خیلی خیلی خیلی خیلی درس میخونم
4: من ادم موفقی هستم
5: من یک دنده و سمج هستم... هیچ کاری رو نا تموم نمیگذارم!
----------------------
مهندسی کامپیوتر:
++C
#C
AVR
هوش مصنوعی
میکروکنترلرها و ریز پردازنده ها
----------------------
مهندسی پزشکی:
دانشگاهمون نداره! عررررر :(
کتاب گایتون!
----------------------
مهندسی برق(رشته خودم)
فیزیک یک
فیزیک دو
معادلات
مدار یک
ماشین یک
الکترونیک یک
رو باید با تمام جزئیاتش یاد بگیرم
مخصوصا ماشین یک!
----------------------
یادگیری زبان
مدرک ایلتس با نمره بالا
----------------------
فعلا همین!

بایگانی

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۱

خونه زمستونی من

دلم یه خونه میخواد. یه خونه کوچیک حیاط دار

خونه ای تمام پنجره هاش چوبی باشن، دیواراش با کاغذ دیواری پوشیده شده باشن و بعضی جاهام چوب کوبیده شده باشه.

با کلی قاب عکس و تابلو نقاشی و مجسمه های منبت چوبی...

دلم یه خونه گرم و اروم و ساکت میخواد، همه چیز به سلیقه خودم باشه.

دیگه کسی تو خونم فحش نده، داد نزنه، لزجای گلوش رو با صدای بلند وقتی دارم غذا میخورم جمع نکنه و راه بیفته سمت دستشویی، هیچ بی فرهنگی و هیچ ناهنجاری تو خونم نباشه...

دلم میخواد یه خونه تنهایی داشته باشم با یه ایوون و حیاط کوچیک...

حیاطش رو با گلای کوچیکو بزرگ پامچال و رز پر کنم و یه درخت زبون گنجشگ هم کوشه باغچش باشه...

سرتاسر ایوونم پر از گلای خونگی باشه و حسابی سرسبز باشه... دیواره های ایونم رو با چوب میپوشونم و پوشش پنجره ها از حصیر استفاده میکنم...

تو خونم یه شومینه کوچیک میذارم. هم بتونم چوب بسوزونم و هم اگه خواستم با گاز بتونم روشنش کنم.

تو خونم یه اکواریوم خشگل میذارم و یه جفت ماهی خشگل که شبیه به ماهی پرت باشن میندازم توش... تا حالا هیچ ماهی بیشتر از پرت به دلم نشسته اما حیف که بچه دار نمیتونه بشه و وقتایی که تخم ریزی میکنه و با تمام وجود از تخم هاش مراقبت میکنه ولی من میدونم که هیچ ثمری نداره ناراحت نشم.

یه میز و صندلی چوبی برای ناهارم، یه اسلحه قدیمی، شاید اگه گیرم اومد یه برنو واقعی برای تزیین دیوارش میذارم. من خیلی به اسلحه های شکاری علاقه دارم، اسمو مارک بلد نیستم، فقط کافیه یه قنداق چوبی خوش تراشو و خوش رنگ داشته باشه....

یه جا برای نسکافه خوردن تو ایوونم درست میکنم، تا عصرای جمعه بتونم اونجا تو خلوت خودم نسکافه ام رو بخورم و بخار گرمش بخوره رو صورتم و از زنده بودن لذت واقعی رو ببرم.

اگه این جور شد سعی میکنم کلی وسایل چوبی بذارم توش، تمام میز و صندلی ها باید چوبی باشن...

میخوام خیلی خیلی شلوغ و پر زرق و برق باشه، همه جا چیزی بدرخشه و هر جا رو نگاه کنم لذت هنری که دارم میبرم بیشتر و بیشتر بشه...

دیگه این که دلم یه ماشین قدیمی کلاسیک میخواد. مهم نیست امریکایی باشه یا نه، مهم اینه که تو اتاقش هر چی تزئیناته از چوب باشه، از دسته دنده تا روکش کنسول و بدنه داشبورد...

در وروردی امن و محکم باشه با سه تا قفل بالا و پایین و وسط. که وسطی حالت دائم داشته باشه و بالا و پایینی رو فقط شبا قفل کنم.

هر موجودی تو خونم زندگی میکنه باید جفت باشه، از ماهی گرفته تا انواع گل و گیاها... به جز درخت زبان گنجشک که اصلا نمیدونم نر و ماده داره یانه...ولی باید تنها باشه.


محسن