۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۲
مرگ
برام بی معنی شده همه چی
نمیخوام این زندگ رو...
قبلا نوشتن ارومم میکرد
اما حالا نه!
هیچی ارومم نمیکنه! هیچی!
فقط میخوام تموم شه! همه چی تموم شه! نه زندگی نه قیامت نه جهنم نه هیچ چیز زهرماری و مزخرف دیگه ای!
خدایا... حذف اضطراری! جان من! امضا کن! حال مشروطی هم ندارم... حذف کامل... کامل کامل!
+ یعنی میشه فردا که میشه، داداشم از رخت خواب بیدار شه... بشینه لب تختش... و هر چی فکر کنه ببینه چی تغییر کرده نفهمه؟
میشه منو همه وسایلو همه کارا و بدبختیام یه دفعه محو شن؟ میشه کلا نباشم؟ میشه؟
خدا... از ترس جهنم، تو جهنم نگهمون میداری... و بعد از این جهنم میندازی تو یه جهنم دیگه... و اسمشم میذاری عدالت!
۹۴/۰۸/۰۲