روزنوشت هایم

رویاهاتو به دست بیار :)

روزنوشت هایم

رویاهاتو به دست بیار :)

درباره بلاگ

سلام
خوش اومدی
----------------------
عشق، بچه بازی چند هورمون بی تربیت است! خودت را پیر این بچه بازی ها نکن!
----------------------
اقای هشت سلندر خورجینی سوپر شارژ!
یه کوچولو تواناییهاتو به رخ بکش...
حواست باشه، اومدی دانشگاه اراک، که المپیادی بشی! که معدل الف باشی! که یه ادم علمی خفن بشی! البته همین الانشم هستی، اما برگه ای تو دستت نیست :)
پس لطفا لطفا لطفا لطفا اشتباهات گذشتتو تکرار نکن!
از این چهار سال، باید یه پروژه در بیاد، با یه مقاله خفن!
از این چهار سال باید ارشد شریف در بیاد!
باید!
----------------------
1:من اراده لازم برای انجام کارهایم را دارم!
2:من با اراده و با پشتکار هستم
3: من خیلی خیلی خیلی خیلی درس میخونم
4: من ادم موفقی هستم
5: من یک دنده و سمج هستم... هیچ کاری رو نا تموم نمیگذارم!
----------------------
مهندسی کامپیوتر:
++C
#C
AVR
هوش مصنوعی
میکروکنترلرها و ریز پردازنده ها
----------------------
مهندسی پزشکی:
دانشگاهمون نداره! عررررر :(
کتاب گایتون!
----------------------
مهندسی برق(رشته خودم)
فیزیک یک
فیزیک دو
معادلات
مدار یک
ماشین یک
الکترونیک یک
رو باید با تمام جزئیاتش یاد بگیرم
مخصوصا ماشین یک!
----------------------
یادگیری زبان
مدرک ایلتس با نمره بالا
----------------------
فعلا همین!

بایگانی
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۴

24/6

امروز ثبت نام الکترونیکی دانشگاه اراک انجام شد

از یه نفر پرسیدم گفت احتمال زیاد از ترم دو دانشگاه تهرانی میشی

اما...

رفتم و رضوانشهر رو دیدم... انچنان تو دل برو نیست! اصلا تو دل برو نیست. اصلا نمیدونم خوابگاه داره یا نه!

اما چیزی که معلومه اینه که باید سختیش رو به جون بخرم چون من هدف دارم! چون باید اونجا بخونم! چون باید اینکارو بکنم.

بلاگفا لعنتی هم که صاف همین الان که بهش نیاز دارم...

کاش میشد با دکتر حمیده ارتباط میگرفتم و نظرش رو میپرسیدم.

اینجا خیلی سوت و کوره... من وبلاگ نویسی رو برای فرار از تنهایی شروع کردم اما اینجا...

نمیدونم.

عکس های دانشگاه اراک رو دیدم، بیشتر و بیشتر به دلم نشست و...

بعضی وقتا یه سری چیزا، یه سری احساس ها و ترس های نا مربوط... همه لذتی که باید از پیروزی ببری رو از بین میبرن...

من یه زمانی ارزوم بود دانشگاه اراک قبول شم! روزانه گیلان و شهرکرد و تفرش و بابلسر و سبزوار و هزارتا شهر اباد و خوب دیگه تو کارنامه نهاییم باشه.

اما الان...

نمیدونم. رضوانشهر اصلا فرمت شهر نداره! حتی یه دونه عکس درست و حسابی هم ازش ندیدم و نمیدونم.

خب الان یکی سرچ کردم و دیدم. اگه این باشه که بهشته...

البته من خیلی خیلی بیشتر از اینا، برام شهریت مهمه، ساختمونای چند طبقه و خیابونای قشنگ، پارک و پاساژ و اب نما و...

یه اصفهانه کوچولوئه ساحلی... کاش میشد یه همچین جایی وجود داشته باشه!

عکس ساختمون محل هم زیاد چنگی به دل نمیزنه! اصلا چنگی به دل نمیزنه.

اولش به این امید بودم که بتونم از اینجا انتقالی بگیرم به خود تهران... اما متاسفانه اینجور نیست. چون من یه بار از اراک به اینجا انتقالی گرفتم و از فرصتم استفاده کردم و مجبورم تا اخرش همینجا بمونم.

پس... مجبورم چهارسال عمرم رو توی یه شهرستان خیلی خیلی خیلی خیلی کوچیک بمونم.

فعلا تا هفدهم هجدهم وقت دارم... بازم فکر میکنم!

+ نمیدونم چرا و سر چی اینکارا رو میکنم! من ارزوم بود شمال کشور یه شهرستان ساحلی قبول بشم، زیر نظر دانشگاه تهران.

۹۴/۰۶/۲۵
محسن

نظرات  (۵)

سلام ، تبریک میگم قبولیتُ و امیدوارم که همیشه موفق باشی :)
خیلی خوبه که هدفت مشخصه ، از نظر من حاشیه اصلن مهم نیست ، مهم اینه که تو خودتُ باور داری و میدونی که موفق میشی چون با اراده و پر تلاشی ....

+ شاید هم این به نفعت باشه و بعدها متوجه بشی ...
پاسخ:
سلام
ممنونم مرسی
والا چی بگم. فعلا که به خاطر نظام وظیفه لعنتی همه چی رفت رو هوا!
دارم دق میکنم
سلام.
جوابتو تو نظرت دادم.
آره رضوانشهر بسیار کوچیکه. شاید در حد چنتا خیابون!!!
اما خب ساحلی و گردشگریه.
ولی فک کنم بیشتر از شهرش اسم دانشگاه تهران واست مهمه!!!!
من بودم به اسم دانشگاه تهران نمی اومدم رضوانشهر.
هر چه شهر کوچیکتر دانشگاه درپیت تر. استادا داغون تر. بار علمی کمتر. آینده تحصیلی داغونتر. باز خود دانی. [لبخند]
سلام
+راستش اصلا نمیدونم چی بنویسم...خیلییییییییییییییییی گیج شدم چون اصلا نمیفهمم شما چی میخواین اما کاملا حق میدم بهتون که با استرس و دودلی با قضیه برخورد میکنین چون میفهممتون...بهرحال تصمیم بزرگیه...و زندگیتون رو تغییر میده...
+من سکوت میکنم اما براتون ارامش میخوام
+عیدتون هم مبارک...
من هنوزم حرفم همونه. یه رشته پایین تو دانشگاه بالا ارزشش بیشتره.
تو مدرک میخوره دانشگاه تهران واحد رضوانشهر.
برای ویزای تحصیلی میشه دانشگاه تهران ولی واسه سطح علمی دانشگاه و کار پژوهشی میشه رضوانشهر. دسترسی به اساتید تاپ کمه. البته تو این دانشگاه ها اگه خدت فعال باشی اوضاعت از تهران بهتره. میشی مثل من. کتاب رو مینویسی میدی دست استاد اسمشو میزنه روش میده چاپ. ولی تو تهران استاد میگه نه. این کتاب ارزش نداره فلان کار واست زوده و ... .
کلا شهرستان امکانات نداره و استادها دنبال دردسر نیستن.بع عبارتب خودتی و خودت. تنها. میتونی؟؟
البته من از اراک شناختی ندارم. تا حالا شهرشم نرفتم چه برسه به دانشگاهش.
http://reznows.mihanblog.com/page/4
خواستم یکم در مورد رضوانشهر اطلاعات جمع کنم واست به این وبلاگ رسیدم. فک کنم بدردت بخوره.
رضوانشهر 15 هزار نفر با 6 کیلومتر مربع وسعت در برابر اراک با جمعیت 526 هزار نفر و مساحت 70 کیلومتر مربع.
تصمیم با خودته.
ولی فک کنم اگه اسم دانشگاه تهرانو یدک نکشی تا آخر عمر به خودت انگ نرسیدن به هدف بزنی :))