عنوان ندارد
تو این چند وقت خوب خیلی حرفا هست که نزده مونده و خیلی چیزا هست که باید بنویسم.
اما یه چیزی هست که باید بگم. خواننده های همیشگی وبم حتما دیدن که من حتی ساده ترین کارا و اتفاقای زندگیمو اینجا مینویسم.
اینجا یه فرم نوشتاری داره و من دوستش دارم چون برام هم جا واسه درد دله و هم تخلیه احساسی و هم دفتر یادداشت و کار و هر چیز دیگه ای... جاییه که هم فحش میدم و عصبانیتمو خالی میکنم و هم خوشحالیامو.
نمیدونم چرا من که انقدر از تکنولوژی بدم میاد تایپ کردن تو یه وبلاگ حال بهتری میده تا نوشتن تو یه دفتر.
خب.
1: دانشگاه اراک خوب بود! خیلی ام خوب. البته نسبت به جاهایی که من دیدم و رفتم! ساختموناش نو ساز و بیرون از شهر هستن، مسجد خوب و قشنگی داره، داخلش یه دونه بانک داره، سرویس داره، استخر داره که هنوز نرفتم، سایتشم بد نیست... البته سیستماش خیلی داغونن اما خب من که لب تاب دارم و کاری باهاشون ندارم.
سلفشم خوبه غذاشم خوبه، استادمونم بد نیستن خوبن ازشون راضیم. بچه ها هم خوبن.
2: خوابگاه خیلی خوب نیست. ما چون ورودی جدید هستیم فعلا تو خوابگاهای خصوصی هستیم و...
اگه اون قدر جاهای بد و روزای بدو نداشتم اینجا رو نمیتونستم تحمل کنم. چون شرایط توش واقعا بده! دستشویی و حموم و اشپز خونش خیلی خیلی خیلی بده... اما میگم، من مشکلی ندارم انچنان باهاش.
همین که جایی باشه که بتونم بخوابم، حموم کنم، چایی و ماکارونی درست کنم و لم بدم رو تختم... کافیه!
3: کارای انصرافم خیلی خیلی سخت و اعصاب خورد کن همین هفته پیش انجام شد و چهارشنبه هفته پیش هم همه کارای ثبت نامم انجام شد و خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد، البته پیش اومد اما حل شد!
4: بین رضوانشهر و اراک مونده بودم. با یه دو دوتا چهارتای عاقلانه و واقع بینانه اراک رو انتخاب کردم.
رضوانشهر رو کلا دیگه بیخیال شدم و از این بابتم همه چی اوکی شد.
5: الان تنها مشکلم تطبیق واحده که متاسفانه دانشگاه سابقم تا جایی که تونست اذیتم کرد... که اونم دارم روش کار میکنم.
6: در مورد ارتباطم با الناز... هیچی مثل گذشته ها نیست.
اصلا نمیخوام بنویسم چیزی در موردش چون نمیخوام ذهنمو درگیرش کنم
توی این رابطه چیزی که همیشه به خودم میگم:
1: تمرکزتو از دست نده و روی درس و کارت تمرکز کن
2: این یه رابطه تموم شدنیه! با اخلاقای خوب طرفت حال کن و اخلاقای بدشم بیخیال!
همین و دیگه تمام.
7: در مورد مسائل مالی هم منتظر پول هستم از صاحب کارم... اما فعلا اوضا ردیفه و غذا هم دارم! یکی از بچه ها رفته شهرشون و کارتشو گذاشته برای من تا غذاهاشو بگیرم.
دارو هم گرفتم. دیفن هیدارمین و اموکسی کلاو...
8: شهر اراک رو چند روز پیش گشتم. خوب بود و برای من کافی بود... چیزی که معلومه اینه که اصلا در حد اصفهان نیست اما من مشکلی ندارم چون چیزی که در حد انتظارم هست رو براورده میکنه.
یه میدون داره که بهش میگن باغ ملی. جای خوبیه. خیابوناش هم بد نیست ساختمون نو ساز خیلی خیلی داره، مرکز خرید هنوز پیدا نکردم، اما پاساژ چرا. خوبه... همه چی خوبه. ترمینالش هم خوبه. راه اهن هم داره ولی نمیدونم برای اصفهان هم داره یا نه... فقط میدونم راه اهن هم داره.
رود خونه داره اما خشکه و ناخن کوچیکه زاینده رود... ببخشید زاینده بود هم نیست. اما میگن دریاچه مصنوعی داره. حالا من ندیدم و نمیدونم چجوری.